اسب سواری

پارت 9
*
پرستار: تموم شد*
ا/ت: مرسی
کوک: وقتی پرستار رفت پیشونی ا/ت رو بوسیدم* تو خیلی شجاعی..اگه من بودم قشقرق به پا میکردم
ا/ت:یکم درد داشت ولی اگه سرم و آزمایش برام بنویسن اینجا که نه کل دنیا رو با خاک یکسان میکنم
کوک: شت*
ا/ت: نقطه ضعفم..
کوک: سرنگ های زیر پوستی میدونم😂..کل تشکیلات جهان و کهکشان رو میزاری روی هم..چشم
**
کوک: ا/ت فوبیای صدای بلند رو داشت برای اینکه آرومش کنم با بلند گو حواسش رو پرت کردم و دکتر ام گفت فقط ورم کرده و همین منم برای سوپرایز بردمش رستوران چینی مورد علاقه اش و با دسته گل خوشحالش کردم ( عاشق دسته گله)
ا/ت: وایییی ( خر ذوق).. ( برای اینکه جای چسب معلوم نشه کلاه هودیمو انداختم).. مرسیییی خیلی خوبهههه
کوک: ( عاشق این ذوق کردنش سر چیزای کوچیکشم) بوس بهت
ا/ت: لپشو بوسیدم* مرسی عزیزم
کوک: ( تو دلم داشتم پرواز میکردم) نه من ممنونم که جرم ندادی
ا/ت: خنده*
دیدگاه ها (۶)

اسم براش بگید

life style

عیدتون مبارک کوشولو ها

اسب سواری

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط